زير نور قرآن

نويسنده: ليلا جنتي



در اين ظلمتکده رنجور تنها چيزي که آرامش و روشني را به دلها ارمغان مي داد تنها و تنها آيات هدايتگر قرآن مجيد و تفاسير آن است که برگرفته از سخنان ائمه اطهار عليهم السلام است. اين بخش را از ابتدا قرآن به مدد خداوند، «خيرالناصرين» شروع و تقديم خوانندگان محترم مي نماييم
الحمدلله رب العالمين*الرحمن الرحيم*مالک يوم الدين*اياک نعبد و اياک نستعين*اهدناالصراط المستقيم*صراط الذين انعمت عليهم غيرالمغضوب عليهم والضالين
اين سوره تبلوري است از ارتباط نزديک و بي واسطه خدا با انسان و مخلوق با خالق در اينجا تنها او را مي بيند با او سخن مي گويد پيام او را با گوش جان مي شنود حتي هيچ پيامبر مرسل و فرشته مقربي در اين ميان واسطه نيست و عجب اينکه اين پيوند و ارتباط مستقيم خلق با خالق آغاز گر قرآن مجيد است.(1)
سوره فاتحه را کليد بهشت مي دانند از آن رو که درهاي بهشت هشت است و اين سوره هم هشت قسم است تا آن هشت قسم تحصيل نکني و به آن معتقد نشوي اين درها برتو گشوده نشود. نخست: (الحمد)ياد ذات خداوند، دوم (الرحمن) ذکر صفات او، سوم (مالک يوم الدين)ذکر معاد، چهارم (اياک نعبد) ذکر افعال او، پنجم(اهدنا)ذکر تزکيه نفس، ششم (صراط المستقيم) ذکر آراستن نفس به نيکيها، هفتم(صراط الذين انعمت) ذکر احوال دوستان و رضاي خداوند از آنان، هشتم (غيرالمغضوب) ذکر احوال بيگانگان و نارضايي خداوند از آنها و هر يک از اين هشت علم دريست از درهاي بهشت. پس هرکس اين سوره را به اخلاص برخواند درب هشت بهشت بر روي او باز شود، امروز بهشت عرفان و فردا بهشت رضوان درجوار رحمن.(2)
ميان همه مردم جهان رسم است که هرکار مهم و پرارزشي را با نام بزرگي از بزرگان آغاز مي کنند و نخستين کلنگ هرمؤسسه ي ارزنده اي را به نام کسي که مورد علاقه ي آنها است بر زمين مي زنند، يعني آن کار را با آن شخصيت مورد نظر از آغاز ارتباط مي دهند.اما آيا بهتر نيست براي پاينده بودن يک برنامه و جاويد ماندن يک تشکيلات آن را به موجود پايدار و جاويداني ارتباط دهيم که فنا درذات او راه ندارد؛ چرا که همه ي موجودات اين جهان به سوي کهنگي و زوال مي روند، تنها چيزي باقي مي ماند که با آن ذات لايزال بستگي دارد.
اگرنامي از پيامبران و انبياء باقي است به علت پيوندشان با خدا و عدالت و حقيقت است که کهنگي در آن راه ندارد، و اگر في المثل اسمي از «حاتم» بر سر زبانها است به خاطر همبستگي اش با سخاوت است که زوال ناپذير است. ازميان تمام موجودات آن که ازلي و ابدي است تنها ذات پاک خدا است و به همين دليل بايد همه چيز و هر کار با نام او آغاز کرد و در سايه ي او قرار داد و از او استمداد نمود لذا درنخستين آيه ي قرآن آمده:«به نام خداوند بخشنده ي بخشايشگر»
خواجه عبدالله انصاري در تفسير اين آيه مي گويد:آغاز کتاب خدا بر نام الله و رحمن و رحيم از آن جهت است که همه معاني در آن سه نام جمع است و آن معاني سه قسم است: قسمي جلال و هيبت و ان در نام الله است، قسمي نعمت و تربيت و آن در نام رحمن است، قسمي رحمت و مغفرت و آن در نام رحيم است. اينکه آغاز به نام الله و بعد رحمن و سپس رحيم شده جهت آنست که سرآغاز همه،آفرينش است و بعد قدرت و پرورش و سپس رحمت و آمرزش. يعني که به قدرت بيافريدم و به نعمت بپروردم و به رحمت بيامرزيدم.
«عبدالله بن يحيي»از دوستان اميرالمؤمنين(ع)به خدمتش رسيد و بدون گفتن بسم الله برتختي که در آنجا بود نشست، ناگهان بدنش منحرف شد و بر زمين افتاد و سرش شکست، علي(ع) دست بر سر او کشيد، زخم او التيام يافت بعد فرمود: آيا نمي داني پيامبر از سوي خدا براي من اين حديث را نقل کرد: هر کاري که بدون نام خدا شروع شود بي سرانجام خواهد بود. گفتم: پدر و مادرم به فدايت باد مي دانم و بعد از اين ترک نمي گويم، فرمود: در اين صورت بهره مند و سعادتمند خواهي شد. امام صادق(ع) هنگام نقل اين حديث فرمود:بسيار مي شود: بعضي از شيعيان ما بسم الله را آغاز کارشان ترک مي گويند و خداوند آنها را با ناراحتي مواجه مي سازد تا بيدار شوند و ضمناً اين خطا از نامه ي اعمالشان شسته شود.»
امام صادق(ع)مي فرمايد: شکر نعمتها اجتناب از گناهان است و اتمام شکر به گفتن الحمدلله است.(3)
اصل، در خدا رحمت است.اگر شما غضب مي بينيد غضب خدا نوعي رحمت است؛ مثلاً جراح که در اتاق عمل شکم را پاره مي کند آيا خشم و غضب دارد يا رحمت؟ عمل او رحمت است و مزد هم مي گيرد.
خدا گاهي انسان را تنبيه مي کند تا بيدار شود.«اخذناهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون»(انعام/42)گرفتارشان مي کنيم تا آن ها را بيدار کنيم. گاهي آنچه ما مصيبت مي ناميم چوب رحمت خداست. اين بيدار باش وسيله ي نجات ماست. بهشت ، رحمت خداست و جهنم، عمل ماست. «ما بکم من نعمه فمن الله»(نحل/53)هر نعمتي به شما برسد از جانب خداوند است.
در قرآن «سي» مرتبه رحمان و«سي» مرتبه رحيم به کار رفته است، هر جا کلمه ي رحمان در قرآن آمده منظور فقط خداست، رحمان براي غير خدا بکار نرفته است. اما «رحيم هم به خدا، هم به پيغمبر و هم به مؤمنين گفته شده است.
«محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الکفار رحماء بينهم» (فتح/29)محمد(ص)رسول خداست و کساني که با او هستند بر کفار سختگيرند و بين خودشان مهربانند.(4)
امام رضا(ع) مي فرمايد: مالک يوم الدين؛ اقرار به برانگيخته شدن بعد از مرگ، محاسبه و مجازات است.(5)
ممکن است گفته شود که مگر خدا فقط مالک يوم قيامت است؛ جواب مي دهيم: خير، بلکه در دنيا هم، مالک حقيقي و اصلي خداست. در دنيا افراد داراي ملکيتي اعتباري و غيرحقيقي هستند درحالي که روز قيامت همين را هم از دست مي دهند؛ همان جا که مال و زبان و چشم و گوش عليه انسان شهادت مي دهند و انسان ديگر بر آنها تسلط و ملکيتي ندارد.اين اموال در حقيقت امانت است که خداوند به ما داده است.پست و مقام مي دهد تا ببيند پشت ميز رياست چه مي کني، در اصل ثروت و فقر همگي براي امتحان است.
عبادت مي کنيم نه عبادت مي کنم؛ در اسلام من معني ندارد. اسلام ما را به دعاي دسته جمعي، نماز جماعت و کلاً ما را به جماعت و ديگرخواهي و حتي تقدم ديگران برخود؛ يعني ايثار و انفاق دعوت مي کند. خدا دوست دارد ديگران مخصوصاً اهل بيت (ع) را در دعا شريک کنيم، لذا از شرايط استجابت دعا اين است که صلوات بفرستيم و براي فرج امام زمان (عج) دعا کنيم و همچنين به ديگران دعا کنيم.
در قرآن نيز دعا به جمع آمده است «ربنا اتنا في الدنيا حسنه ي و في الاخره الحسنه»(بقره/201). اين دعاي ما نيست که بايد جمع باشد دعاي خدا و ملائکه نيز همينطور است «ان الله و ملائکه يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما»(احزاب/56)
در وجه جمع بودن اياک نعبد و اياک نستعين اين نکته مهم است که ما مي توانيم نماز را به فرادا بخوانيم؛ اما اسلام تأکيد زيادي بر جماعت دارد و همين آيه به خودي خود دال بر برتري نماز جماعت است.
اگر بندگي خدا نکرديم بندگي غير،خواهيم کرد.(6)
مؤمنان مي گويند:بار خدايا راه خود بما بنما و آنگاه ما را بر آن روش دار و آنگاه از روش به کشش رسان. پس نمود راه به آنست که خداوند آيات خود را نمايش داد، روش آنست که مرتبه به مرتبه مقرر داشت، کشش آنست که او را نزديک خود خواست.مؤمنان در اين آيت، نمايش و روش و کشش هر سه مي خواهند، که هر که راه ديد در راه برفت وهر که رفت بمقصد رسيد.
صرات الذين انعمت عليهم غيرالمغضوب عليهم والضالين
شخصي خدمت امام باقر(ع) عرضه داشت: يابن رسول الله(ع) صراط چيست؟ حضرت فرمود: دو صراط وجود دارد يکي در دنيا و ديگري در آخرت. صراط دنيا ولايت ما اهل بيت است. آري دوست داشتن آنها مقدمه ي اطاعت آنهاست. «قل ان کنتم تحبون الله فاتبعوني يحببکم الله» (تسنيم/ج/ص506)
ولايت حقيقي مصداقش پيروي و اطاعت است. امام صادق(ع) مي فرمايند: «کونوا لنا زيناً و لا تکنوا علينا شيناً» براي ما زينت و آبرو باشيد نه مايه ي شرم. کاري نکنيد که مردم به يک ارمني بيشتر از يک مسلمان اعتماد داشته باشند.
طبق اين آيه راه ها سه نوعند: راه کساني که متنعم به نعم الهي شده اند که همان راه انبيا، اوليا، شهدا و صديقين است. دوم؛ راه کساني که مورد غضب خدا قرار گرفته اند و سوم؛ راه گمراهان. راه دو گروه، راه ضلالت است.(7)
بني اسرائيل زماني بر تمام مردم روزگار خويش برتري داشتند و قرآن درباره آنها فرموده است: "فضلتکم علي العالمين" لکن بعد از آن فضيلت به خاطر کردار ورفتار خودشان دچار قهر و غضب خداوند شدند که قرآن در اين باره مي فرمايد: «و باووابغضب من الله"(8)
خداوندا ما را از آنان مگردان که بخودشان بازگذاشتي تا به تيغ هجران خسته و به ميخ رد بسته شدند آري چه باري کشد حبل گسسته؟(9)

پي نوشت :

1-تفسير نمونه/آيت الله مکارم شيرازي.
2-تفسير ادبي و عرفاني/ خواجه عبدالله انصاري.
3-بحارالانوار؛ج96،ص57.
4-تفسير کلمه طيبه/سيد مجتبي ميردامادي.
5-من لايحضره الفقيه،ج1،ص296.
6-تفسير کلمه طيبه .
7-همان.
8-تفسير نور،حجةالاسلام قرائتي .
9-خواجه عبدالله انصاري/تفسير ادبي و عرفاني قرآن مجيد.

منبع: مجله راه قرآن شماره 22